کد مطلب:212675 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:38

حریز بن عبدالله ازدی کوفی سجستانی
از فقهای به نام شیعه و معروفین اصحاب امام صادق (ع)، و ثقه است. [1] در فقه او را تصانیفی بوده، كه از جمله كتاب «صلوة» است كه مرجع اصحاب و معتمد علیه و مشهور بوده [2] ؛ و در حدیث معروف حماد است كه به امام صادق (ع) عرض كرد: «انا احفظ كتاب حریز فی الصلواة» - من كتاب حریز را، كه درباره نماز نوشته، محفوظ می باشم - همچنین یونس بن عبدالرحمن، فقه بسیاری از او نقل كرده است.

حریز اصلا كوفی است، لیكن به جهت تجارت، چون غالبا به سجستان [3] مسافرت می كرد، به سجستانی شهرت یافت [4] ؛ و در زمان امام صادق (ع) به جهت قتال خوارج سجستان، شمشیر كشید، و سرانجام در سجستان به قتل رسید.

حریز از امام صادق (ع) روایات بسیاری، بی واسطه و با واسطه، نقل كرده است. بعضی گفته اند كه او فقط دور روایت از خود آن حضرت نقل كرده [5] ، لیكن اگر كسی در كتب روایات سیر كند، روایات زیادی از حریز ذكر شده كه بدون واسطه از امام صادق علیه السلام نقل شده؛ و كتاب حریز از كتب اصول شمرده شده است. [6] .



[ صفحه 144]



حریز گوید: بر ابوحنیفه وارد شدم؛ كتب زیادی به طور حائل میان من و او در برابرش بود؛ ابوحنیفه به من گفت: تمامی این كتاب ها درباره طلاق است. و با دستش آن ها را (برای نمایاندن عظمت تحقیقات در زمینه طلاق) زیر و رو و جا به جا می كرد.

حریز گوید: من گفتم: ما همه ی محتویات این كتاب ها را در یك آیه جمع كرده ایم. گفت: آن كدام آیه است؟ گفتم: فرموده حضرت حق «یا ایها النبی اذا طلقتم النساء فطلقوهن لعدتهن...» [7] ابوحنیفه گفت: پس چیزی را بدون روایت نمی دانید (هیچ گونه قواعد اصولی به كار نمی برید و بر روایت جمود می كنید و مدعی هستید كه می توانید همه ی احكام فقهی را فقط را روایت بفهمید). گفتم: آری. گفت: چه می گویی درباره ی برده ای كه با مالكش در مقابل پرداخت قیمت خود، آزادی اش را قرار داد نموده باشد (اصطلاحا مكاتب) و از قیمتش كه هزار درهم است، نهصد و نود و نه درهم را پرداخته، و در این حال زنا كرده است. این مكاتب را چگونه و چقدر باید حد زد؟ گفتم: محمد بن مسلم حدیثی از حضرت باقر (ع) روایت كرده كه امیرالمؤمنین (ع) درباره مكاتبی كه ثلث یا نصف یا بعضی از مبلغ مكاتبه را پرداخت كرده، به همان اندازه حد را (به آن مقدار كه آزاد شده، حد آزاد و آن مقدار كه در بردگی است، حد بردگی) معین فرمود.

سپس ابوحنفیه گفت: اكنون مسئله دیگر می پرسم كه چیزی (روایتی) درباره آن نباشد؛ درباره شتری كه از دریا خارج شد چه می گویی؟

حریز گوید: گفتم: آن چه از دریا خارج گردد، خواه شتر باشد یا گاو، اگر دارای فلس باشد، خواهیم خورد و اگر فلس نداشته باشد، نخواهیم خورد (اشاره به روایت متعددی است كه مدار اكل لحوم حیوانات دریایی را داشتن فلوس مقرر می كند). [8] مرحوم كلینی، در كافی، باب الحب فی الله و البغض فی الله، از حریز، از فضیل نقل كرده كه گفت: از امام صادق (ع) پرسیدم: آیا حب و بغض از ایمان است؟ فرمود: مگر ایمان چیزی غیر از حب و بغض است؟ آن گاه این آیه را تلاوت فرمود: «حبب الیكم الایمان و زینه فی قلوبكم و كه الیكم الكفر و الفسوق و العصیان اولئك هم الراشدون» [9] - خدا ایمان را محبوب شما كرد و آن را در دل های شما بیاراست و كفر و نافرمانی و عصیان را ناپسند شما كرد؛ ایشانند راه یافتگان به سوی هدفهای برتر. [10] .



[ صفحه 145]



سجستان، معرب سیستان، منطقه بزرگی در جنوب خراسان است. زمینش سنگستان و ریگزار و دارای بادهای تند و شن های روان است. در سابق الایام آن جا مركز خوارج و دشمنان امیرالمؤمنین (ع) بوده است. اگر چه ذهبی در كتاب میزان می گوید: در زمان امویان، هنگامی كه آنان سب امیرالمؤمنین (ع) را در شرق و غرب مملكت و در مكه و مدینه آشكار كرده بودند، اهل سیستان از آن كار امتناع ورزیدند؛ و حتی با بنی امیه در موقع قرار داد، شرط كردند كه هیچ گاه به سب حضرت اقدام نكنند.

علامه مجلسی، در بحار، از اختصاص، نقل كرده كه حریز در سجستان كشته شد؛ و سبب قتلش آن شد كه عده ای از یاران او كه با او هم عقیده بودند، دست به كشتن خوارج و شراة زدند. در آن زمان خوارج در سجستان زیاد بودند، اصحاب حریز از شراة سب و اهانت به امیرالمؤمنین (ع) را می شنیدند، و به حریز خبر می دادند، و از حریز برای كشتن آنان اجازه می گرفتند، و حریز اجازه می داد. شراة می دیدند، تدریجا افرادی از آنان كشته می شوند، اما به شیعه گمان نمی بردند، و از فرقه مرجئه انتقام می گرفتند، تا آن كه به حقیقت مطلب پی بردند، و از شیعه مطالبه خون كردند. اصحاب حریز، در مسجدی، نزد حریز گرد آمدند. خوارج مسجد را در حصار گرفتند، و حریز و یارانش را كشتند. رحمهم الله تعالی. [11] .


[1] رجال الطوسي، ص 181 - خلاصة الاقوال، علامه حلي، ص 32.

[2] فهرست شيخ طوسي، ص 85.

[3] سيستان.

[4] فهرست طوسي، ص 85.

[5] رجال كشي، ص 327.

[6] تنقيح المقال، ج 1، ص 261، رديف 2309.

[7] سوره طلاق، آيه 1.

[8] رجال كشي، ص 328 - بحارالانوار، ج 47، ص 409.

[9] سوره حجرات، آيه 7.

[10] اصول كافي، ج 2، ص 102.

[11] بحارالانوار، ج 47، ص 394.